ملاتانگری بردی شخصیت طنزپرداز
داستان کوتاه
‹‹ ملّا تانگري بردي ›› شخصيّتي بسيار شوخ و طنزپرداز دارد. در عين حال او واقع گرا است و به معضلات اجتماع مي انديشد و غم و اندوه مردم را به دوش مي كشد. او در يك ميهماني عروسي بود. كجاوه رسيده و ‹‹ عروس ›› به سلامتي به خانه بخت ، به منزل ‹‹ داماد ›› آمده بود . از اهالي روستا و همه ي ميهمانان پذيرايي به عمل آمد و نهار صرف شد و دعا و قرآن خوانده شد و همه ي ميهمانان اين پيوند و ازدواج را به داماد و خانواده اش تبريك گفتند و براي زوج جوان ، آرزوي خوشبختي نمودند. بلافاصله پس از دعا ‹‹ ملّا تانگري بردي ›› رو به آخوند ها و علماي جوان گفت :
حاجي آخوندهاي جوان ، لطفاً برويم بيرون ، به داخل حياط ، من ، پنج دقيقه ، عرضي دارم با مردم و با اين دختران و پسران جوان ، شما علما در كنارم حضور فيزيكي داشته باشيد و گفته هاي مرا تحت نظر قرار دهيد! ›› . آخوند ها كه ، ملّا تانگري بردي را از قبل مي شناختند ، و با شگردهاي او آشنا بودند ، با كمال ميل و به اتّفاق ، همه ، بيرون آمدند .
‹‹ ملّا تانگري بردي ›› با صدايي رسا گفت : ‹‹ اي اهالي روستا ، جوانان و كودكان ساكت باشيد و به من نگاه كنيد ››. همه ساكت شدند ، در يك سمت زنان و دختران بودند و در سمت ديگر مردان و پسران و كودكان بازيگوش قرار داشتند. ‹‹ ملّا تانگري بردي ›› گفت : اي جماعت ! اي اهالي روستا ! ، در كنارمن اين چند تا آخوند جوان هم هست و من سنّ و سالي از اينها بيشتر دارم و نيمچه ملّايي هم هستم و چند تا كتاب هم ورق زده ام. در حضور اين آخوندهاي جوان سخناني سرنوشت ساز و مهمّ مي خواهم عرض كنم و مي خواهم آنچه بردوشم سنگيني مي كند، برداشته شود. و من اين رسالت را به شما ابلاغ كنم و راحت شوم. سپس ‹‹ ملّا تانگري بردي ›› سخنان خود را اين چنين شروع كرد:
در قرآن ما آمده : ‹‹ اعوذ بالله من الشّيطان الرّجيم ، بسم الله الرحمن الرّحيم ، وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ››
بىهمسران خود‹‹ دختران و پسران ›› و غلامان و كنيزكان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بىنياز خواهد كرد و خدا گشايش گر داناست.
و حديث داريم : پيامبر ( ص ) به حضرت علي ( رضي الله عنه ) فرموده است : سه چيز را به تأخير نيانداز: (1) نماز چون وقتش فرا برسد ، (2) جنازه و ميّتي كه آماده براي دفن شود ، (3) فرزندي كه همسري ‹‹ واجد شرايط ›› برايش پيدا شود.
باز حديث داريم : پيامبر (ص) : فرمود : براي هر كس فرزندي متولّد شد ، نام خوبي برايش انتخاب بكند، او را درست تربيت كند و هنگامي كه به سنّ بلوغ رسيد او را همسر بدهد و اگر در ازدواج تأخير كند و فرزند به گناهي مبتلا شد گناهش به گردن پدر اوست. ››.
اي جماعت !، پدران و مادران ! واي دخترها يي كه 14 ساله شديد ! و اي پسرهايي كه 16 سال و بالاتر هستيد ، بدانيد و آگاه باشيد ، ‹‹ در اسلام بلافاصله پس از بلوغ ، ازدواج سنّت است ›› !. و خداوند پشتيبان و حامي زوج جوان صالح و ديندار است.
پدرها و مادرها ! به ساختمان و آپارتمان سنگ مرمر نچسبانيد ، ماشين پرايد و پژو و ... نمي خواهد سوار شويد ، به فكر فرزندانتان باشيد و حقّشان را ادا كنيد و سر و سامان شان دهيد.!!.
جوانان عزيز ! توقّعات را كم كنيد ، براي ازدواج تعجيل كنيد. دختر ، مهريّه را كه حقّ شرعي اوست مي تواند به طور كلّي به داماد ببخشد ، مبلغ مهريّه را بسيار كم و به اندازه ي جهيزيّه و اثاثيه ي ساده و كم براي زندگي دو نفري كاهش دهيد. جوانان ! اگر زود ازدواج كنيد ديگر به سيگار و ناس و ترياك مبتلا نمي شويد ، زيرا پيامبر(ص) بهترين نعمت و بهترين تفريح و لذّت را در اين دنيا در وجود همسر و در ذات زن و شوهري دانسته و تأكيد كرده است.
اي جوانان ! بنده ، اين ملّا ، در 15 سالگي ازدواج كرده و از همان موقع هيچ گاه ‹‹ نوشابه و بستني و ... ›› را دلم نيامده در بقّالي، به تنهايي صرف كنم و در منزل ، كنار ‹‹ گلّه جه تان ›› (همسرم ) و با فرزندان صرف كرده ام.
نگوييد كار نداريم و مسكن مستقلّ نداريم . ازدواج كنيد و در منزل پدر باشيد و تحت تكفّل پدر باشيد و به آنها تكيه كنيد ، آنگاه تحصيل كنيد ، دانشگاه برويد ، و در اوقات فراغت كار كنيد ، بعد ها كارمند و معلّم و دكتر و مهندس و شاغل هم مي شويد. و اگر در اوّل جواني ازدواج كنيد قدر زندگي را و قدر پول را خوب خواهيد دانست و معتاد ترياك و مورفين و شيشه و كراك وكريستال و ... نخواهيد شد و انگيزه ي شما براي كار و زندگي هم زياد خواهد شد.
پدرها و مادرها شما روي گفته هاي من خوب فكر كنيد ، بحران جواني و احساسات فرزندانتان را خودتان درك كنيد ، در دستگاه هاي سي دي و ويدئو و كامپيوتر و موبايل و ماهواره همه جور تحريكات جنسي مي گويند به تماشا و در معرض ديد نوجوانان گذاشته اند، قبل از آنكه آنها احساس خود را از ابراز براي شما وا بمانند و در جاهايي كه نبايد بروز دهند ، به ظهور برسانند و گرفتار انحراف و فساد شوند، و ... خودتان آنها را دريابيد ، فرداي قيامت ، شما مسؤول هستيد و بايد پاسخگو باشيد!.
در اينجا سخن ‹‹ ملّا تانگري بردي ›› تمام شد، دقيقه اي آخوند هاي جوان و جماعت حاضر، با تبسّم و ليخند به همديگر نگاه مي كردند، بعداً صداي خنده ي مردم ، آهسته آهسته ، بلند تر شد ...
و شايد برغم و اندوه برخي از پدران و مادران و تازه جوانان دختر و پسر كه در آن ميان ، سخنان ‹‹ ملّا تانگري بردي ›› را شنيدند ، افزوده شد و آنها را به فكر فرو برد ، آيا با بيكاري و فقر مالي ...، ازدواج !!! ، ... آيا جوان فقير با ازدواج احساس خوشبختي خواهد كرد؟!!! و آيا با تعجيل در ازدواج ، تغييري در زندگي حاصل مي شود؟!!! و خداوند ، واقعاً از جوان متأهّل حمايت مي كند؟!!! و امدادي از خداوند مي رسد؟!!! .... آيا در قرآن چنين گفته است ؟!! ...
پايان داستان.
خداوندا ، به ايمان و باور ما ، به غيب و به آنچه نازل كرده اي به پيامبر(ص) و آنچه پيش از وي بر پيامبران عظيم الشأن نازل كرده اي ، بيافزا و به عبادت و بندگي مان هدايت و توفيق ده ، آنگاه ما را به اطمينان و يقين برسان !!! - آمين يا ربّ العالمين .
منبع:سایت اطلاع رسانی فرمانداری شهرستان گمیشان