چرا يكديگر را تحمل نمي كنيم ؟

.

.

به وبلاگ من خوش آمدید نظر یادتون نره مدیریت وبلاگ: آقای عبدالغنی حاجی لی دوجی
ایمیل مدیر : ghanidavaji@gmail.com

» آذر 1402
» بهمن 1393


» ابزار وبلاگ
» خرید لایسنس نود32
» ردیاب ارزان ماشین
» جلو پنجره جک جی 5

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شهرستان مراوه تپه و آدرس ghanihl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:






آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 45
بازدید کل : 1844
تعداد مطالب : 53
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



RSS
چرا يكديگر را تحمل نمي كنيم ؟
نویسنده GhaniDavaji تاریخ ارسال دو شنبه 20 بهمن 1393 در ساعت 20:49

چرا يكديگر را تحمل نمي كنيم ؟

آسيب شناسي رفتار و تعامل افراد در روابط اجتماعي

علي تحصيلي

واژه تعارض به معناي كشاكش و اختلاف داشتن ، در ادبيات روانشناسي ، رايج است و اشاره به موقعيتي دارد كه در آن رويدادها ، انگيزه ها ، مقاصد ، رفتارها و سليقه ها مغاير يا مخالف يكديگر هستند . بنابراين افراد نه تنها ممكن است در برخي جهات در كشاكش با ديگران باشند كه امكان دارد با خود نيز در تعارض باشند ، نظير موردي كه از تعارض وجداني يا تعارض در تصميم گيري سخن مي گوييم . زماني كه اهدافي را كه به لحاظ اهميت يكسان هستند دنبال مي كنيم ؛ اگر تلفيق آنها با يكديگر ممكن نباشد ، دچار تعارض خواهيم شد ، و هنگامي كه در مورد امري ، نظير ديگران را مغاير نظر خود مي بينيم ، اظهار نظر مي كنيم ، يعني خود را ارزشمند مي دانيم ، فكر و سليقه خود را در نظر مي گيريم ، در غير اين صورت از هر اظهار نظري مي پرهيزيم . يكي از ويژگيهاي عمومي افراد داراي اعتماد به نفس راحتي در ابراز احساسات است . برخي افراد از ابراز احساسات خود واهمه دارند ، چون مي ترسند واكنش ديگران نسبت به احساسهاي آنها منفي باشد يا احساسشان با احساس ديگران جور در نيايد . چنين افرادي از بروز تعارض و اينكه مبادا با اين كشمكش ، مخالفت ديگران را بر انگيزند ، نگرانند . از اين رو همنوايي با ديگران را از نظر دور نگاه نمي دارند .

در واقع همنوايي كردن conformity با گروه يكي از جنبه هايي جالب رفتار اجتماعي است . پديده همنوايي صرفا به امر گرايش فردي براي رهنمون شدن بسنده نمي كند بلكه به فشار اجتماعي از طرف گروه براي همنوا كردن فرد نيز مي پردازد . در طول تاريخ و بين جوامع مختلف ، بسيارند افرادي كه وقتي عقايد و رفتار خاص خودشان را براي نخستين بار بروز دادند ، مورد مخالفت قرار گرفتند ، نكوهش شدند ؛ يا ديگران آنها را مسخره كردند ، به نظر مي رسد جامعه ها و گروه ها هموار سعي در همنوا و همرنگ كردن افراد با خود دارند . ظاهرا اين جوامع و گروه ها به افراد

ناهمنوا چندان روي خوشي نشان نمي دهند و به صورتهاي گوناگون چون طرد و منزوي كردن ، نپذييرفتن آنها و تاييد نكردن اجتماعي و حتي تنبيه مستقيم با افراد ناهمنوا روبرو مي شوند .

نتايج بررسي ها نشان مي دهند احساس تعارض عموما ناخوشايند است . از اين رو به طور كلي افراد خواهان يكپارچگي و هماهنگي بوده و از تعارض گريزانند . از طرف ديگر شواهدي در دست است ، حاكي از اينكه بروز تعارض و در رووابط ما بين زوجين ، امري طبيعيي است . بنابر نظر روانشناسان ، زندگي توأم با سلامت رواني و اعتماد به نفس ايجاب مي كند اين مخالفت ها و كشاكش ها ، امري عادي تلقي شوند به عبارت ديگر كنار رفتن از سر راه مشكلات و كشمكش ها قابليت ما را در برخورد با تعارض هاكاهش داده و ما را به لحاظ روحي و جسمي تضعيف مي كند

الف : پذيرفتن تعارض ها عين اعتماد به نفس است

جامعه مجموعه اي از آدمهايي با نگرشها ، ذهنيتها ، ارزشها و عقايد و سليقه هاي متفاوت است . كسي كه بخواهد همه از او راضي باشند ، بايد در آن واحد ارزشها ، باورها و سليقه هاي مختلفي را بپذييرد . فردي با شخصيت مثبت و اعتماد به نفس چنانچه بخواهد در سلامت رواني و روحي زندگي كند ، به ارزشهاي فكري خويش بها مي دهد و براي خوشايند ديگران زندگي نمي كند . به عبارت ديگر مي توان بر طبق ارزش و سليقه هاي خود زيست و در عين حال ديگران را هم با ارزشهايشان پذيرفت. ضمن آنكه بايد توجه داشت حتي فلاسفه يا رجال سياسي حكيم نسبت به مخالفين خود ، موافقين بسيار كمتري داشته اند .

ديدگاه ما در برابر تعارض و قضاوت ما در اين باره غالبا به نحوه ارزيابي ما بستگي دارد .. اينكه ارزيابي هاي منفي و مثبت ما از كشمكشها و تعارض ها معلول چه عواملي هستند ، تاكنون به پاسخهاي گوناگوني منجر شده است . مثلا افرادي كه به تاييد اجتماعي نياز دارند ، از بروز تعارض گريزانند . در حالي كه افراد با احساس استقلال بيشتر ، نسبت به بروز تعارض كمتر نگرانند و وجود كشمكشها را امري عادي تلقي مي كنند . نتايج برخي پژوهشها نشان مي دهند در برخي

اجتماعات يا در برخي اقشار اجتماعي ميزان همنوايي بيشتر است ، در حالي كه دانشجويان استقلال راي بيشتري نشان مي دهند و جهت گيري جمعي و انكار فرديت را تجويز نمي كنند.

ب : ترس از تعارض ها

به همان منوال كه پذيرفتن كشمكشها باعث رشد رواني و شخصي افراد مي شود ، ترس از بروز تعارض ها با خطراتي همراه خواهد بود . غالب انسانها به واسطه اضطراب كه حاصل تعارض است ، از آن اجتناب مي ورزند . مثلا زن و شوهر در صورت بروز تعارض دچار بيم مي شوند كه نكند احساسهاي آنها از يكديگر متفاوت باشد و يا اينكه مبادا به همبستگي روحي ما بين آن دو خللي وارد شود . از اين رو چنانچه نيازها و خواسته هاي متفاوت به عنوان تهديد زناشويي و به مثابه كمبود همبستگي روحي قلمداد يا تجزبه شود ، آنگاه خواسته ها و سلايق شخصي امكان بروز نخواهند يافت و يا اينكه زوجين ، احساسهاي خود را انكار مي كنند . در چنين حالتي افراد از حقوق اوليه روحي خود كه بايد نظرات و سليقه هاي خود را داشته باشند و آنها را نيز بيان كنند ، صرف نظر مي كنند . اين امر يعني انكار نيازها و خواسته ها چه براي زوجين و چه در اجتماعات چند نفري ، غالبا با پيامدهاي خوبي همراه نخواهد بود .

ترس از تعارض در روابط زوجين ، در خانواده يا در محيط بدين خاطر شكل مي گيرد كه فرد تصور مي كند چنانچه ناخشنودي خود را ابراز كند ، كسي او را دوست نخواهد داشت ، مورد احترام قرار نمي گيرد و به رسميت شناخته نخواهد شد و در نتيجه هماهنگي با ديگران را از دست خواهد داد . اين امر به نوعي از روابط منجر مي شود كه در آن افراد از هم فاصله مي گيرند . رفتار مبتني بر صادقانه عمل نكردن و ظاهر سازي رايج خواهد شد. چنانچه ما دائما بخواهيم مواظب باشيم به هماهنگي ما خدشه وارد نيايد ، مجبور خواهيم شد خود را دائما كنترل كنيم ـ ما مجبور هستييم مواظب باشيم كسي از دست ما دچار ناراحتي و عصبانيت نشده و يا اينكه متوجه عصبانيت و دلخوري ما نشود ـ آنگاه مي كوشيم نقش بازي كنيم و رفتار ما با فاصله گيري توأم خواهد شد . رفتار ما همراه با وانمود كردن و توأم با نداشتن صراحت خواهد بود . عواقب اين رفتار تصنعي

دامنگير خود ما نيز مي شود و در دراز مدت دچار اختلالات روانشناختي و روان تني خواهيم شد . خطر ديگر ترس از تعارضها ، ايجاد سوء تفاهمات است . چنانچه ما در مورد احساسات خود سخن نگوييم و نظر خود را ابراز نكنيم ، طرف مقابل به حدس و گمان روي مي آورد . در روابط انساني حدس و گمان با بي اعتمادي همراه خواهد شد . بي اعتمادي و سوء ظن به نوبه خود برداشت انسان را تحريف مي كند . زيان ديگر ترس از تعارضها خودرا در اين نشان مي دهد كه ارتباط دو پهلو و ابهام آميز مي شود . چنانچه ما جرات دخالت سليقه ها و علائق خود ررا در روابط با ديگران نداشته باشيم ، يعني قادر نباشيم احساس دلخوري و عصبانيت خواسته ها و نيازهاي خود را به صراحت بيان كنيم ، آنگاه اين امر در علائم غير كلامي و رفتار ما ظاهر مي شوند . زبان ما چيزي را مي گويد كه بر خلاف رفتار ما است و اين مي تواند عواقب وخيمي به دنبال داشته باشد . در چنين رابطه اي زن و شوهر يكديگر را متقابلا آنچنان محدود كرده اند كه فقط بخشي از شخصيت خود را محقق مي سازند ، آن هم بخشي از معرف خواسته ها ، نيازها و علائقق مشترك آنها است .

يكي از علل انكار هر گونه تعارض ممكن است در اين باشد كه انسان از تعارض مي گريزد و خواستار هماهنگي پايدار است . در چنين شرايطي اين خطر وجود دارد كه تفاوت هاي موجود ما بين زن و شوهر و يا دو فردي كه با يكديگر در تعامل اجتماعي هستند ، ناديده انگاشته شود . در چنين حالتي آنها مي كوشند ، با توسل به انطباق دادن خود ، تفاوتها را بي اهميت تلقي كنند . چنينن انسانهايي كه زندگي را بدون اختلافها و به دور از هر گونه تعارض مي خواهند ، به مثابه نيمه انساني با هم زندگي مي كننند در نتيجه چنين اشخاصي در اشتياق تسكين ناپذير ارضاء آن دسته از نيازهايي هستند كه به خاطر ترس و ملاحظه سركوب و يا از چشم ديگران نهان كرده اند .

ج : چگونگي پرداختن به تعارض ها

معمولا افراد برخوردار از عزت نفس روي تعارض ها سرپوش نمي گذارند ولي وقتي در ادارات يا اجتماعات چند نفري روي همنوايي و يكپارچگي تاكيد زيادي مي شود ، برخي ترجيح مي دهند ،

مطلبي نگويند هنگامي كه اظهار نظر در فضاي نقد ناپذير گران تمام مي شود و پر هزينه است ، اشخاص ، نظري ابراز نمي كنند . در صورت قرار گرفتن در چنين جوي چنانچه كسي نظر افراد را جويا شود اشخاص گريزان از تعارض پشت عبارات : “ هر چه شما بگوييد ” . “ هر چه شما صلاح بداهنيد ” . “ ميل ميل شماست ” . “ هر چه شما بخواهيد ” پنهان مي شوند تا با موفقيت از بروز هر نوع تعارض احتمالي ممانعت به عمل آورند . اين اظهارات خودشكنانه است به اين مفهوم كه “ نظر من كه مهم نيست ” چرا از من مي پرسي ، من شايستگي آن را ندارم كه نظر بدهم .”

در واقع پرداختن و حل و فصل تعارض ها ما را در جهت رشد و تكامل بيشتري قرار مي دهد .. ما از نظر روحي با ثبات تر شده و خود اطميناني بيشتري به دست ميي آوريم و از اعتماد به نفس بيشتري برخوردار خواهيم شد . از شرايط ضروري پرداختن به تعارض اين است كه موارد آن به صورت واضح بيان مي شود . چنانچه عصبانيت و رنجش در ما ايجاد شود ، بايد طرف مقابل را از عصبانيت خود مطلع سازيم . البته ابراز اين احساس نبايد طوري باشد كه به ديگران لطمه بزند يا موجب آزار آنها شود . تاكتيك سكوت در برابر تعارض ، مثلا در زندگي زناشويي غالبا منفعلانه است و چه بسا كه اثرات زيانباري در پي دارد . بايد طرف مقابل را از احساس خشم و دلخوري خود ـ حتي الامكان در عبارات مبتني بر “ من ” ـ مطلع سازيم. در عين حال كه بر افروختگي و اسير خشم شدن با عزت نفس همخواني ندارد . در بروز احساسات مي توان ميانه رو بود . بنابراين چه در مناسبات بين دوستان و چه در اجتماع چند نفري ، نبايد به واسطه ترس از تعارض ،ميدان را خالي كنيم يا چشمان خود را ببنديم ، بلكه در برابر تعارض بگونه اي بجا و مناسب موضع گيري مي كنيم با علم بر اينكه كنار كشيدن ، چشم بستن بر تعارض و اظهار نظر نكردن و نظير كبكي سر فرو بردن در برف اموري مخرب هستند و باعث بزرگتر شدن مشكل مي شوند و به تدريج قابليت ما را در برابر تعارض كمتر مي كنند و ما را به لحاظ روحي و جسمي درمانده مي سازند .

ابزار سنجش پديده هاي روانشناختي

مطالعه پديده هاي رواني به صورت كمي و قابل اندازه گيري نه تنها نقطه عطفي در تحول روانشناسي به شمار مي آيد ، كه در زمان خود زمينه علمي شدن آن را فراهم مي آورد . تقريبا يك قرن تحقيقات روانشناسي علمي و فيزيولوژي باعث پديد آمدن ابزارهايي شده است كه با دقت و صحت بالايي به سنجش پديده هاي رواني مي پردازند . امروزه روان سنجي و روان آزمايي به عنوان فنوني براي ساختن ابزارهاي سنجش پديده هاي رواني و اندازه گيري توانايي هاي ذهني ، حساسيتها و ويژگي هاي روانشناختي به پيشرفتهاي چشمگيري دست يافته استت .

انسانها از نظر استعداد ، شخصيت و رفتار متفاوت هستند . با استفاده از ابزارهاي سنجش نه تنها مي توان توانايي هاي عمومي و اختلالات خلقي را آزموده كه مي توان در سطح گسترده و دقت بالايي ، حافظه ، زبان ، ادراك ، توانايي هاي ديداري و شنيداري ، جنبه هاي گوناگون شخصيت و امكان وجود ضربه هاي روحي را نيز مورد سنجش قرار داد.

مطابق با نظريه هاي رايج ، سنجش و ارزشيابي به مثابه دو بعد پژوهشي در پيوند با يكديگر مورد استفاده قرار مي گيرند ، جنبه هاي معيني از خصايص مانند استعدادها ، تواناييها و حساسيت ها بر اساس مقادير كمي و عددي برآورده مي شود و در بعد ديگر آن سعي مي شود با استفاده از داده هاي به دست آمده ، تصويري جامع و توصيف كننده از ويژگي هاي آدمي به دست آيد . بديهي است وجود ابزارهاي سنجش هيچ گاه نقش ساير روشهاي پژوهشي را كاهش نخواهد داد . بويژه آنكه استفاده از نظريه هاي مناسب چه در تشخيص و چه در درمان ، امري اجتناب ناپذير است . آشنايي با اينگونه ابزارهاي سنجش از طرفي باعث گسترش افق ديد انسان در مورد به كارگيري فن آوريهاي جديد در پژوهشهاي روانشناختي مي شود و از طرف ديگر نويد دهنده آن است كه چنانچه ابزارهاي سنجش با دقت ، همراه با نظريه هاي راهبردي و رعايت برخي جنبه هاي ديگر به كار گرفته شود ، علاوه بر سرعت در امر سنجش ، در كنارر صحت و دقت از نتايج چشمگيري برخوردار خواهد شد .

در يك كلام ، در پژوهشها ي روانشناختي نيز نظير بررسي و مطالعه در مورد ساير پديده ها برخورداري از يك نظريه راهگشا اهميت بسزايي دارد . هر قدر اطلاعات علمي و نظري نارساتر باشد ، استفاده از نتايج روانسنجي ها ممكن است با سطحي نگري توأم بوده و در نتيجه پر مسأله تر باشد ، در حالي كه با رعايت موازين علمي مي توان از نتايج آزمونها به عنوان ابزارهاي معتبري براي سنجش توانايي ها و خصايص افراد استفاده كرد .

روشهاي آماري و اندازه گيري هاي رواني از سالهاي پنچاه قرن بيستم رواج بيشتري يافته است ، به گونه ايي كه امروزه آزمونها و ديگر ابزارهايي سنجش خصايص رواني در مدارس ، مراكز بهداشت رواني ، موسسات صنعتي ، سازمانهاي كشوري و نظامي و ديگر نهادهاي اجتماعي براي هدفهاي راهنمايي تحصيلي و شغلي ، تشخيص هاي باليني و ارزشيابي به ميزان گسترده اي مورد استفاده قرار مي گيرد .

ايران نيز هماهنگ با پيشرفتهاي علمي در روانشناسي و روان سنجي در كشورهاي جهان ، توجه قابل ملاحظه اي به اين رشته از دانش بشري دارد . در دانشگاه هاي كشورمان رشته هاي روانشناسي ، علوم تربيتي ، مشاوره و راهنمايي تاسيس شده و علاوه بر آن برخي از واحدهاي درسي مانند سنجش و اندازه گيري ، ارزشيابي آموزشي ، روان سنجي و كاربرد آزمونهاي رواني در برنامه هاي آموزشي اين رشته ها گنجانيده شده است .

  

       

   

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






:: برچسب‌ها: چرا يكديگر را تحمل نمي كنيم ؟ ,
.:: ::.
عناوین آخرین مطالب بلاگ من



.:: Design By :